!!!اینجا چراغی روشن است
12.15.2005
گفتي كه:
گفتي كه
چو خورشيد زنم سوي تو پر
چون ماه شبي ميكشم از پنجره سر
اندوه كه خورشيد شدي تنگ غروب
افسوس كه مهتاب شدي وقت سحر
posted by bikhatereh at
9:44 PM
<< Home
About Me
Name:
bikhatereh
View my complete profile
Previous Posts
باران
دنياي بي حاصل
your hands
كور
رود
يار اول
زندگي
سنگهايي كه من از عشق تو بر سينه زدم كعبه اي ميشد ...
قالي
براي اولين بار سلام.....
<< Home